وارد حلقه ی بی نهایتِ " دلتنگی" شده ام ، هرشب به این فکر میکنم که امشب نهایت "دلنتگی " با چاشنی "دلگیری "
را به دوش میکشم ،
اما شب بعد
احساس بدتری دارم ،
دلتنگ ترم
دلگیرترم
شاید هم دلمرده ام ،
نمیدانم!
من هیچ نمیدانم ،
اما تو بدان ،
به وسعت تمام دلتنگی ام قسم ،
" دلگیرم ".
اوج درد آنجاییست که
من هم دلم گیر است ،
و هم دلگیرم
و وای به حال من و حال و روزِ این روزهایم .
شاید نبینی ،
شاید هم ببینی
بازهم نمیدانم !!
اما من مینویسم ،
به رسم یادگار
بماند برای روزهایی که من نیستم و دست نوشته هایم به جا مانده از من ،
و من در پی خود ، از همه جا گمشده ام .
#سِودا
#دلنوشته
#خودم_نوشته
▪︎ - ¹⁹ مهرماهِ ¹⁴⁰¹ - ▪︎
⁰³.³⁰
اما شب بعد
احساس بدتری دارم ،
دلتنگ ترم
دلگیرترم
شاید هم دلمرده ام ،
نمیدانم!
من هیچ نمیدانم ،
اما تو بدان ،
به وسعت تمام دلتنگی ام قسم ،
" دلگیرم ".
اوج درد آنجاییست که
من هم دلم گیر است ،
و هم دلگیرم
و وای به حال من و حال و روزِ این روزهایم .
شاید نبینی ،
شاید هم ببینی
بازهم نمیدانم !!
اما من مینویسم ،
به رسم یادگار
بماند برای روزهایی که من نیستم و دست نوشته هایم به جا مانده از من ،
و من در پی خود ، از همه جا گمشده ام .
#سِودا
#دلنوشته
#خودم_نوشته
▪︎ - ¹⁹ مهرماهِ ¹⁴⁰¹ - ▪︎
⁰³.³⁰
۳۷.۱k
۱۹ مهر ۱۴۰۱